گلامور
نویسنده : مریم دماوندی
قیمت : 29000 تومان
گلامور
زندگیت خوبه دخترم؟ از هامون راضی هستی؟ نگاه از چشمان منتظر زنی که کنارم نشسته بود میگیرم و سرم را پایین می اندازم. مگر می توانستم از هامون ، مردی که در تمام این دو سال در حقم مردانگی خرج کرده بود ناراضی باشم؟ من از او ... از زندگی ام ... از همه چیز ... راضی بودم اما نفس عمیقی میکشم و کوتاه جواب میدهم - راضیم مامان ، هامون مرد خیلی خوبیه. لبخند رضایت بخشی میزند ، خداروشکر زیر لب زمزمه می کند و همانطور که خم می شود و فنجان چایی اش را بر میدارد می گوید - یه روز نشد من بیام اینجا و این بچه خونه باشه ، از وقتی که ازدواج کردین انگار نه انگار که پدر و مادری هم داره! لب به دندان میکشم و با اضطراب می گویم - مامان جان چند وقتیه که کاراش بهم ریخته ، سرش خیلی شلوغه وگرنه که خودتون می دونید چقدر شما و پدر جون رو دوست داره. در سکوت نگاهم می کند. از دروغی که گفته ام احساس شرم می کنم. هم من و هم او خوب می دانستیم که هامون هنوز هم بخاطر اتفاقات گذشته دلخور است. - بچه ام حق داره که نبخشه ... دستان یخ زده ام را در هم می پیچم. امروز زمان چه دیر می گذشت. - حامله نیستی؟ از سوالی که می پرسد به وضوح جا می خورم.