رمان حورا
نویسنده : سارا.الف
ژانر : عاشقانه
قیمت : 20000 تومان
رمان حورا
اخم کرده از احساسات به طغیان افتادهاش، تنم را به دیوار میچسباند. یک دستش را کنار صورتم جک زده و دست دیگرش را زیر چانهام میزند و سرم را بالا میگیرد، دندان روی هم سابانده و گفت: - کل شرکت میدونن من عاشق یه زنم که تموم زندگیمه! با طنازی کرواتش را در دست گرفته و سرش را کمی به سمت خودم می کشم: - میدونن شما تموم زندگی زنتی؟ دندان روی هم ساباند. رگ گردن برامدهاش نشان از بی طاقت شدنش میداد. لب به دندان کشیدم و زیرزیرکی نگاهش کردم، کنار گوشم پر از حرص لب زد: - الان وقت این کاراست بیشرف؟ الان که میخوام برم شرکت؟ درسته این کارا؟ خندم را قورت دادم و خودم را به در مظلومیت زدم و به ارامی گفتم: - کدوم کارا؟ مگه من چیکار کردم؟ چشم ریز کرد و نگاهی به یقه ی لباس خوابم که کنار رفته بود و تخت سینهام را در معرض دیدش قرار داده بود کرد و گفت: - از همون کارایی که یه دور دیگه صدای نالتو در بیاره!