خدمتکار جذاب من ۲
نویسنده : نامشخص
قیمت : 28000 تومان
خدمتکار جذاب من ۲
شلوارجین مشکی ومانتوی سفیدم روکه دورآستین ویقه اش مشکی بودوکمربندمشکی باسگکی بزرگ داشت پوشیدم شال مشکیم روهم ازکمداوردم بیرون وروی تخت گذاشتم.دلم میخواست یکم امروزبه خودم برسم جلوی اینه نشستم ومشغول آرایش شدم مثل همیشه آرایشی ساده ومالیم.بعدازتموم شدن کارم نگاهی به خودم کردم وبارضایت لبخندزدم.موهای بلندومشکی ای روکه تاچندسانت پایینترازکمرم میومد روبازکردم وتکونی به شون دادم دوباره به خودم نگاه کردم پوست سفیدم بارنگ مشکی موهام تضاد زیباوجالبی به وجودآورده بود چشمای درشت وکشیدم مثل دوسنگ زیبامیدرخشید .عاشق چشام بودم چشای مشکی و نافذ چشمایی به رنگ مشکی جذابیت وبرق خاصی داشت ودرحصارمژه های مشکی وبلندم پوشیده شده بود باابروهای کمونی وخوش حالت وگونه هایی برجسته ولطیف ولبهایی خوش فرم ومتوسط که زیبایی صورتم روتکمیل کرده بود.لبخندی زدم وموهاموجمع کردم توی دلم خداروبخاطرچهره ی دلنشینم شکرکردم.به ساعت نگاه کردم الان دیگه رها پیداش میشدشالم روسرم کردم ومشغول تنظیم شال روی سرم شدم که صدای زنگ خونه روشنیدم وفهمیدم رهااومد کمی عطرزدم کیفم روبرداشتم وازمامان خداحافظی کردم وازخونه اومدم بیرون.رهاتوی ماشین منتظرم بود درماشین روبازکردم وسوارشدم رهاسوتی کشید وگفت: - اوالال..چه کردی دختر؟یکم به فکراین پسرای بدبخت باش یکی ازابروهاموبالا انداختم وگفتم : - مااینیم دیگه!علیک سلام - سلام علیکم خواهر.احولات خواهرپسرکش - برمنکرش لعنتخوبه خوب - اینقدرحرف نزن وراه بیفت - ای به چشم..پیش به سوی عشق وحال ️