کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان باجناق بالشی

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : 29000 تومان

رمان باجناق بالشی

بآجِنـٰاقِ‌بـآلِـشـی ???? 

برای اینکه واسم دست نگیره زود گفتم
-اره اره چقدم بازیگرش خوشتیپ بود

یه تیکه نون و پنیر برداشتم و واسه خودم قلمه گرفتم 
غزل- امروز چیکاره ای؟
-واسه این فیلم جدیده مراسم امضا گذاشتن شنیدم کلی سلبریتی میریزه اونجا میرم خبر جمع کنم 
-امروز که جمعس

همونجور که میرفتم سمت اتاقم گفتم 
-اینجوری وسط هفته سرم خلوت میشه 
-میخوای با ماشین من برو
-نه لازم نیست

حوصله دوش گرفتن نداشتم
زود آماده شدم،‌ دوربینمو برداشتم و از اتاق رفتم بیرون 
-خوب برنامه‌ی تو چیه؟
غزل-دراز کشیدن روی کاناپه تخمه شکستن و زجه زدن بخاطر بدبختی جدید

درحالی که کفشامو میپوشیدم‌ گفتم 
-باز چیشده؟

-چی میخواستی بشه؟ شازده بالاخره از خارج برگشت
-نگو، نامزدتو میگی؟
-خدا بخیر کنه، تو دیگه چرا الی

با خنده گفتم
-خوب مگه سه ساله نامزد نیستین؟‌نکنه من اشتباه فهمیدم؟
-بابا همینجوری یه حرفی زدن من حتی نمیخوام ریخت متین رو ببینم

-نگران نباش شاید توی این چند وقت اونور بهش ساخته باشه،خوشتیپ و جذاب برگرده
-نچ اینجوری نمیشه باید یه راهی پیدا کنم در برم، شده میرم تو خیابون شوهر گدایی میکنم ولی زن اون مرتیکه ه‍ ‍وس‍ ‍بازِ خراب،که ازش کثافت میباره نمیشم

درو باز کردم
-هر کاری میکنی بکن ولی خونه رو کثیف نکن
-اِلین میزنم تو سرتا
با خنده رفتم بیرون