
رمان ازدواج با آقا دزده
نویسنده : فاطمه عاشقی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 39000 تومان
رمان ازدواج با آقا دزده
⁂᯽-------•️•-------᯽⁂ ِزدواج.بـٰا.اقا.دزدِ ‹ ️› بوی ادکلن پسره توی اتاقم پیچید و من خم شدم دستمال کاغذی مچاله شده ای رو از روی زمین برداشتم و فین کردم توش.. دیدم که چندشش شد و با تعجب نگام کرد.. نخواستم طولش بدم همونطور که سرپا بودیم گفتم _ببین بچه قرتی، من خودم یه پا مردم برا خودم.. سبیالمو ببین.. اینا بزودی از سبیالی تو پرپشت تر میشن.. پس دمتو بزار رو کولت و برو، وقت هردومونو تلف نکن با چشمهای گرد شده نگاهم کرد و گفت _تو دیگه چه جور جونوری هست از اتاقم خارج شد.. دنبالش نرفتم و نفهمیدم چی گفت به پدر و مادرامون که رفتن و یکم بعدش مامانم اومد و کلی دعوام کرد که ای مارمولک بگو چیکار کردی که پسره اونطوری با عجله رفت.. تا یه مدت خیالم راحت بود تا اینکه بابا گفت قراره خانواده ی دوستش برای خواستگاری بیان و از من خواهش کرد که معقول رفتار کنم و آبروشو نبرم.. برام مهم نبود کدوم دوستش رو میگفت و من میشناختمشون یا نه.. چون بهر حال هر کی که بود جوابم منفی بود.. " ????????????????: