
رمان پارتی هات
نویسنده : زهرا گلی
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان پارتی هات
᯽━─━─‹ ›─━─━᯽ ᖘᥲɾ੮Ꭵ Һο੮ اولین بوق...دومین بوق...سومین بوق.... جواب نمیداد! خواستم قطع کنم که صداش بلند شد. - الو.... صدای بلند موزیک هم شنیده می شد. - الو نازی کجایی؟ - شما؟ - عمه ات. - عه افرا تویی. - اره خودمم کجایی صدات نمیاد. یهو داد زد. - صدرا صداشو کم کن با تلفن حرف میزنم. - جانم کاری داشتی؟ - داییت منو از خونه بیرون کرد. - چییی؟ الان کجایی؟ نگاهی به دورو برم انداختم. - همون پارک خراب قدیمی که خراب شده. - دیوونه اونجا چی کار میکنی، خطرناکه. - جایی رو نداشتم. - من اینجا چیم دقیقا ؟ - نخواستم مزاحمت بشم، مامانت رو که میشناسی! - چی کار مامانم داری، همونا باش صدرا رو میفرستم. - باشه. گوشی رو قطع کردم و به سمت روشنایی رفتم. - پیس پیس. این صدای چیه؟ متعجب به دورو برم خیره شدم و قدم هام رو تند تر کردم. - پیس پیس. زیر لب بسم الله میگفتم که دستی روی شونه ام نشست. ᖘᥲɾ੮Ꭵ ɦο੮ ᯽━─━─‹ ›─━─━᯽