رمان پارتی هات
نویسنده : زهرا گلی
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان پارتی هات
᯽━─━─‹ ›─━─━᯽ ᖘᥲɾ੮Ꭵ Һο੮ - مش رجب، چیه؟ - یواشکی پارتی اومدی؟ - نخیرم، من اصلا نمیدونستم پارتی درکاره، فکر کردم یه مهمونی دخترونه ساده اس. دستاش رو توی جیبش فرو کرد. - حتما گول رفیق نابابت رو خوردی. کاش رفیق بود اینقدر نمیسوختم. اهانی که خداحافظی کردم و رفتم. ... در خونه رو آروم باز کردم، خونه تو سکوت مطلق فرو رفته بود. کفشامو بیرون اوردم و هنوز قدم اول رو برنداشته بودم که صدای سوهان روحم بلند شد. - تا این موقع شب کجا بودی؟ ابرویی بالا انداختم: - چرا باید بهت جواب پس بدم؟ برو ببین دختر خودت کجاست! پوزخندی زد. - دختر من مثل تو نیست تو خیابونا ول بشه. لبم رو کج کرد. - عه چه جالب! - با مادرت درست حرف بزن. به بابا که دست به سینه ایستاده بود خیره شدم، مطمعنم باز مغزشو شستشو داده. - اولا مامان مرده و هیچکس جاشو نمیگیره، دوما من خیابونی نیستم، با دخترت قرار بود یه جشن ساده بریم ولی سر از پارتی دراوردم. ᖘᥲɾ੮Ꭵ ɦο੮ ᯽━─━─‹ ›─━─━᯽ ࿐