کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان سهم من از تو

نویسنده : الین

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان سهم من از تو

قرار شد زن عمو سحر اینا شام‌بمونن و شب هم عمو بیاد  
زن عمو و عزیز خانم تو آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بودن 
منم داشتم با شروین بازی میکردم پدر بزرگم داشت تو اتاقشون که یه تلویزون قدیمی داشتن از اون اخبار میدید 
زنگ‌ در به صدا در اومد 
با نیم نگاهی به ایفون فهمیدم عمو هست 
و شروین رو بغل گرفتم‌ و در رو براش باز کردم 
عموی من که با مو های فر فری چشم ابرو سیاه البته این تو خانواده ما عرصی بود کع هممون چشم و ابرو سیاه بودیم ۰خلاصه عموم اومد با روی خنده و پر انرژی سلام و احوال پرسی کرد ولی از قیافش کاملا معلوم بود خسته هست  عموی من مغازه نان فانتزی داشت برا همون صبح ۵ بیدار میشد برا همون خسته و بی خواب بودنش یه چیز عادی بودبراش چایی اوردم تاچایش رو میخود غذا اماده بود 
عزیز خانم صدام زد 
بلع ای گفتم و از جام بلند شدم 
-میز رو اماده کن بشقاب و قاشق چنگار ببر 
+زیر لب چشمی‌گفتم و شروع به اوردن بشقاب ها شدم 
مسز رو برا شام امادکردم همه دور میز جمع شدیم بوی خوب غذا تو خانه میپیچید 
بسم اللهی گفتیمی شروع کردم 
بعد شام ‌فورا عمو اینا رفتن چون شروین خوابش میومد و  بغل هر کی میخوابید بد خواب میشد
چند مدت ها اینجوری میگذشت نه از نیکروز خبری بود نه چیز دیگه 
تا کع رسیدیم به اون روز