رمان سربازم بروسلی
نویسنده : فاطی
ژانر : طنز
قیمت : رایگان
رمان سربازم بروسلی
⊰•••┈───•••<⃟҉>•••───┈•••⊱ .بࢪوسـلیہ وارد خیمه شدیم.. نفس عمیقی کشیدم که شروع کرد.. -آقای اصغری ببینم زورگویی کردین یا به کسی تو......هین کردین از مرخصی خبری نیست و به خدمتتون اضافه میشه! اصغری سرشو انداخت پایین و گفت: -بله چشم فرمانده.. +شما مرخصید.. میتونید برید.. اصغری رفت بیرون... نمیدونم چرا میتر....سیدم.. این مرد زیادی مر...موز به نظر میومد.. -آقای کیانفر.. درسته؟ سرمو تکون دادم.. -با من چیکار دارید فرمانده؟ +تو خیلی شبیه پدربزرگمی! شرط میبندم یه نسبتی بین ما هست.. با بهت نگاش کردم.. سعی کردم خودمو کنترل کنم.. اما نتونستم.. -چی؟ اینو با صدای دخترونه گفتم.. ⊰•••┈──•••<<⃟҉>>•••──┈•••⊱