
شب عاشقی با تو
نویسنده : راضیه علیجانی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 23000 تومان
شب عاشقی با تو
عاشقی باتو پارت12 کامران: سوارشو لطفا دستمو از توی دستش بیرون کشیدم نشستم صندلی عقب گفت:بیا جلو من: بزور که سوارم کردی لاغل بزار هر جا میخام بشینم کامران: باشه ماشین حرکت کرد پرسیدم آموزشگاه منو از کجا پیدا کردین آقای شریفی کامران: منوکامران صدا کن من: دلیل اینهمه صمیمیتو نمی فهمم آقای شریفی کامران: منکه دیروز بهت من: چیزی به یاد نمیارم کامران: باش من: خوب کاری با من داشتیدتا آموزشگاه من اومدید اصلا آدرس آموزشگاه منو از کجا اوردین کامران: آدرسشو از ثمین گرفتم، بله باهات کاردارم ولی اول بیا بشین جلو من: اهان،، نمیخاد همینجا خوبه ماشینونگه داشت وگفت گفتم بیا جلو بع اجبار جلو رفتم من:خوب کامران: من دوست دارم یلحظه یه حسی بهم گفت راست میگه اون حسو پس زدم وگفتم من:خوب کامران:میدونم باور نمیکنی ولی من واقعا دوست دارم از ته قلبم من: خودت بودی باور میکرد؟ کامران: اول به چشمای طرف یه نگاه مینداختم اینطوری میفهمیدم راست میگه یا نه چند دقیقه سکوت کردم وبعد توی چشماش نگاه کردم یه چیزه تازه داخل چشماش بود که تاحالا ندیده بودم من:متاسفم Rozنویسنده#