شب عاشقی با تو
نویسنده : راضیه علیجانی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 23000 تومان
شب عاشقی با تو
عاشقی باتو 14 سوارشدم عسل: سلام من:سلام چطوری عسل:خوبم بریم من:ارع بی حرف حرکت کرد یع آهنگ گذاشت و صداشو زیاد کرد بعدبیست دقیقه رسیدیم عسل: پیاده شو بی حرف پیاده شدم به سمت اولین مغازه رفتیم .......... نزدیک یک ساعت بود داشتیم میگشتیم ولی عسل هیچ چیزی نخریده بود فقط من یه مانتو لی کوتاه لجنی گرفتم با یه شال همرنگش من:عه عسل من پاهام دردگرفت بگیر لباس هنوز حرفم تموم نش ه بود که یهو دستم توست عسل کشیده شد و منو داخل مغازع برد عسل: وای آیلین ببین لباسع چه خوشکله نگاهمو سمتی که گفت کشوندم یه شومیز آبی که آستیناش تور بود نگاهی انداختم خیلی قشنگ بود من:اره خیلی قشنگه بنظرم بهت خیلی میاد عسل میخام بگیرمش. بعد هم رو به فروشنده که دختره جوانی بود کرد وگفت عسل:میشع سایز منو بیارید فروشنده:بله چند لحظه صبرکنید فروشنده رفت ولباس رو براش آورد تن کردو یه شلوار راسته سفید هم برای زیرش برداشت حساب کریدم واز مغازع بیرون زدیم من:میخای کادو چی بگیری برای دختر عموت عسل:یه ساعت براش میگیرم من:باشه سمت ساعت فروشی رفتیم و واردشدیم بعد از انتخاب ساعت حساب کرد وبیرون زدیم عسل:بریم کافه من:ارع بریم به سمت کافه قدم برداشتیم وبعد از حدود چهار پنح دقیقه واردش شدیم پشت میزنشستیم و عسل یه قهو باشیر وکیک توت فرنگی سفارش داد منم یه قهو تل با کیک کاکاو شفارش دادم گوشیمو از توی جیبم درآوردم یه چرخی توی اینستا زدم یلحظه حس کردم اسمو از زبون آریو شنیدم