
رمان دلارا کنیزک ارباب
نویسنده : مهتاب
ژانر : BDSM
قیمت : 49000 تومان
رمان دلارا کنیزک ارباب
قدمی به عقب برداشتم و نگاهم میخ سگک کمربند بود. تنم گر گرفته و جهنم رو توی چشمای اون مرد میدیدم. داغ و سوزاننده و ترسناک . قسمت چرمی رو دور دستش پیچید و کمربند و تکون داد. میخواست منو با اون تیکه فلز بزنه؟ جوابش و خیلی زود فهمیدم. وقتی که برق فلز توی چشمم افتاد و سگک روی تنم نشست. دندونام و روی هم فشار دادم و تا جیغ نزنم. هرمز خان میزد. بیرحمانه و با تمام زورش. کمربند و عقب میبرد و انتقام مرگ خواهرش و از تن و بدنم میگرفت. اشک چشمام تبدیل به سیل شده بود و روی گونه هام فرود میومد. اونقدر زده بود که پاهام شل شد و روی زمین افتادم. از درد توی خودم میچیدم و توی دلم ضجه میزدم.ولی لب به شکایت و التماس باز نکردم. شاید اینجوری یکم داغ دلش آروم میگرفت. شاید مرگ خواهرش و فراموش میکرد. شاید... لرزش تنم دیگه دست خودم نبودم. سگک که روی تنم میخورد استخوان هام تیر میکشید. بدنم شیون میکرد. بالاخره کمربند رو روی تخت انداخت و کنارم روی زانوهاش نشست. از ترس خودم و عقب کشیدم اما هرمز خان بی توجه به ترسم گفت: -کارت و درست انجام بده من حوصله نعش کشی ندارم بعد از ظهر میای اتاق و مرتب میکنی شب مهمون دارم