
رمان دلارا کنیزک ارباب
نویسنده : مهتاب
ژانر : BDSM
قیمت : 49000 تومان
رمان دلارا کنیزک ارباب
جلوی در اتاق نفسی گرفتم و روبنده مو درست کردم،همینه با چادر و روبنده م کاری نداشت یکم بهم حس امنیت میداد. در زدم و چند ثانیه بعد اجازه ی ورود صادر شد. مرد توی تاریک و روشن اتاق پشت میز نشسته و روزنامه میخوند. سلام زیر لبی گفتم و فنجون قهوه و بساط صبحانه رو روی میز گذاشتم و منتظر شدم. دلهره بدی داشتم. سکوت اتاق و مردی که توی تاریکی روزنامه میخوند از اون انباری وحشتناک تر به نظر میرسید. بدون اینکه سرش رو از توی روزنامه بلند کنه یکم از قهوه ش مزه مزه کرد و یهو مثل آدمی که زهر خورده فنجون قهوه رو روی میز کوبید و فریاد زد: -این زهر ماری رو چجوری درست کردی؟ از ترس توی جام پریدم و نمیدونستم چی بگم. من تا حالا قهوه درست نکردم ،بلد نبودم. لب باز کردم تا بگم اما روزنامه ش رو پرت کرد و بلند شد. چشماش هیچ حسی نداشت. مثل روح. مثل یه آدم تهی. با قدمای کوتاه به طرفم اومد و همون طورکه کمربندش رو در میآورد گفت: -میدونی هرمز خان با ادمایی مثل تو چکار میکنه ؟