
رمان دلارا کنیزک ارباب
نویسنده : مهتاب
ژانر : BDSM
قیمت : 49000 تومان
رمان دلارا کنیزک ارباب
مریم خانوم ازم چشم دزدید و گفت: -من نمی تونم همچین اجازه ای بدم آقا بفهمه کارم تمومه شرمندتم از خود ارباب بخواه سرم رو تکون دادم و به طرف وسایل نظافت رفتم. من خون بس بود. یعنی توی خونه شوهرم حق زندگی نداشتم. از اینجا مونده و از اونجا رونده. باید عادت میکردم. جای گلایه هم نبود چون خودم انتخاب کردم. مشغول شستن ظرفا بودم که حمیده با عجله وارد آشپزخونه شد و گفت: -دلارا... خانوم از راه نرسیده احضارت کرده برو تو سالن منتظرته دستام رو با حوله کوچیک پاک کردم و گفتم: -خب؟ حالا چرا اینقدر هل کردی؟ -آخه تو خانوم و نمیشناسی خودت ببینیش میفهمی فقط یادت باشه حرفی نزنی که عصبی بشه هر چی گفت بگو چشم روبنده مو محکم تر کردم و بی توجه به دل ضعفه م راه افتادم سمت سالن. اولین روز هیچ غذایی نصیبم نشده بود به جز چند تا تیکه تهدیگ و آب خورشت. با اون همه کتک و کار پاهام جونی نداشت. وارد سالن که شدم زن زیبایی که با غرور خاصی روی مبل نشسته بود سرتاپام رو نگاه کرد و با نیشخند گفت: -پس عروس خون بس تویی؟