
رمان دلارا کنیزک ارباب
نویسنده : مهتاب
ژانر : BDSM
قیمت : 49000 تومان
رمان دلارا کنیزک ارباب
مستقیم توی چشمای زن نگاه کردم تا بدونه اگه خون بسم فقط برای هرمز خانم نه احد دیگه ای. ولی زن نیشخندی به جسارتم زد و دستاش رو بهم کوبید. هنوز چند ثانیه نگذشته بود که خدمتکار شخصیش وارد شد و ساک کوچیکی رو به طرفم گرفت. سؤالی بهش نگاه میکردم و اون با وقاحت گفت: -از این به بعد اینا رو میپوشی کلفت این خونه باید به صاحبش بیاد شنیدم شرطت روبنده ست با اون کاری ندارم حتما پیسی یا جذامی چیزی داری ریختت و کسی نبینه بهتره ولی این خونه برو بیا و مهمونی زیاد داره نمیخوام بشینن بگن کلفت هرمز خان از دهات اومده حرفاش قلبم و ریش ریش میکرد و روش نمک میپاشید. بدجور میسوزوند. از قصد تحقیر میکرد. پیسی و جذام رو هم از قصد گفته بود تا بفهمونه زیر روبنده چیز خاصی ندارم. با صدای زن دوباره به خودم اومدم : -اینجا قرار نیست بهت خوشبگذره داداش بی وجدانت قاتل خواهر کوچولوی منه پس فکر نکن میتونی از زیر کار در بری هر سرپیچی ازت ببینم به داداشم گزارش میدم و... حرفش تکمیل نشده صدای هرمزخان رو از پشت سر شنیدم که با خوش رویی گفت: -ببین کی اینجاست