خدمتکار جذاب من ۲
نویسنده : نامشخص
قیمت : 28000 تومان
خدمتکار جذاب من ۲
خسته وبی حال درخونه روبازکردم توی راهروبوی غذاپیچیده بودکه باعث شداشتهام تح*ریک بشه.رفتم داخل خونه وباصدای خسته ای سلام کردم: _ســـلام مامان ازآشپزخونه اومد بیرون وجوابم روداد: _سلام دخترم خسته نباشی _ممنون مامان جونم خیلی خسته ام.. قربونت برم مادر...تا تویه آبی به صورتت بزنی منم غذارومیکشم تاناهاربخوریم -ای به چـــشم باخستگی خودموبه اتاق رسوندم وکیفم رو روی تخت انداختم درکمدم روبازکردم بیحوصله بلوزوشلواِرآبی روانتخاب کردم وپوشیدم ، رفتم توی دستشویی ودست وصورتم روشستم توی اینه به خودم نگاه کردم.از قیافم خندم گرفت موهام به هم ریخته بود وچهره ی خنده داری برام ساخته بود لبخندی زدم وبادست کمی موهام رومرتب کردم وازدستشویی اومدم بیرون .. بااشتیاق به اشپزخونه رفتم ک ناهاربخورم.وای عاشق قرمه سبزی بودم...!همونطورکه روی صندلی می نشستم به مامان که روبه روم نشسته بودگفتم: - جونمی ببین سیماجون چه کرده! وای که دارم میمیرم ازگرسنگی. مامان لبخندی زدوبرام غذاکشید: -بخورعزیزم.نوش جونت خیلی ضعیف شدی این چندوقت خیلی به خودت سخت گرفتی. مشغول خوردن بودم وبا دهن پرگفتم: - کی؟من؟نه بابا مامان جونم من همیشه همینطوری بودم - یکم بیشتربه خودت برس مادر - چشم مادرهمیشه نگرانِ من - کدوم مادری روسراغ داری که نگران بچش نباشه؟