
رمان استاد جذاب من
نویسنده : فاطمه استاد،آروشا
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان استاد جذاب من
رها:باشه........خب دریا بزرگمهر.......وااای دریا توهم قبول ش دی
دریا ی ه ج یغ از سر خوشحال ی زد و پری د تو بغلم منم بِِغلش کردم........دوسه دق یق ه بعد از تو بغلم اومد ب یرو ن و کامپ یوتر نگاه کرد ودهنش باز موند منم نگاهی کردم و پق ی زدم زی ر خنده و با لحن خودش گفت م
رها:خاک تو سرت کنن تو که تهران قبول نش د ی
دریا برگشت سمت من و ی کی زد تو سر م
رها:هووو وی وحشی چته تو حالا انگار چی شده خب می ر یم شیراز دانشگاه دیگ ه
دریا ناامی د نشست سر تخت و گف ت
دریا:مگه به همی ن آسون یه آخه مامانم چی بابام چی هان ؟
رها:مطمئنم اوناهم قبول میکنن......اصلا یه چیز ی زنگ بزن واسه شام بیا ن اینجا من خودم بهشون میگم
دریا:نه بابا خودم بهشون میگم توهم الک ی م یوفت ی تو زحمت
رها:نه بابا زنگ بز ن
شونه ا ی بالا انداخت و گف ت
دریا:باشه
گو شیش رو برداشت و زنگ زد به مامانش منم رفتم پایین پیش مامان و بابا........
خودم و مظلوم کردم و با یه چهره نگران نشستم جفتشون که اگر این خبر رو دادم حداقل دلشون واسم بسوز ه بابا:چی شده دخترم ؟
یه نگاه به بابام کردم و ی ه پو فی گفتم دوباره سرمو انداختم پایین
مامان:ای خاک تو سرت دانشگاه قبول نش دی نه؟من میدونستم که از همون اولم از تو آ بی گرم نمیشد
رها:ماماااان قبول شدم و لی.... .
بابا:ولی چی بابا؟
رها:ولی تهران نه