
رمان استاد جذاب من
نویسنده : فاطمه استاد،آروشا
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان استاد جذاب من
رها:بفرمایی د بابایی
بابا اومد داخل و جفتم نشست
بابا:زنگ زدم به یکی از دوستام که مشاور املاک داشت ت وی شیراز یه واحد آپارتمان داشت برای اجاره جاش خیلی خوب بودنزدیک دانشگاه بود قیمت مناسبی هم داشت بهش گفتم که اجارش کنه
پریدم بغل بابا لپشو محکم بو سیدم و ازش جدا شدم
رها:مررر سی بابایی
بابا:خواهش میکنم دخترم ماکه یه رها خانوم بیشتر ندار یم
اینو گفت و لپمو کشی د و رفت منم خوشحال دراز کشیدم رو تخت و انقدر خسته بودم که زود خوابم برد. .
باصدا ی بلند رهام تقریبا از خواب پریدم و نشستم رو تخت و موهام ژولیده پو لیده شده بود و یه چشمم بسته بود و یکیش باز بودبه رهام که روبه روم بود نگاه کردم و گفتم
رها:چه مرگته ؟
رهام:درست صحبت کن بی ادب
رها:پووووف..جانم داداش عز یزتر از جاااانم..خوب شد؟
نیشش تا بناگوش باز شد و با چشم غره من سریع نیششو بست
رها:بنال دیگه
دوبار ه یه لبخند گشاد زد و گفت
رها: دریا خانم اومده
چشم غره ای بهش رفتم و گفتم
رها:خیله خب بابا نیشت و بب د
رهام:باشه بابا بیا بریم پایین
نه اینجور ی نمیش ه من که م یدونم این دلش گیر کرده باید ته توشو در بیارم..از رو تخت بلند شدم ایستاد م روبه روش دستاشوگرفتم و با یه لحن شیطون گفتم
رها:خبریه ؟