زندگی جدید
نویسنده : نامشخص
ژانر : عاشقانه
قیمت : 24000 تومان
زندگی جدید
"️" باصدای آلارم گوشیم بیدارشدم و خاموشش کردم چند ثانیه ای صبرکردم که مغزم فعال بشه،بلندشدم و بعدازدستشویی و پوشیدن لباس ازخونه زدم بیرون ساعت7:16دقیقه بودبه آدرسی که عرفان فرستاده بود نگاه کردم،ازاونجایی که خونشون بالاشهربودتقریباً1ساعتی توی راه بودم. ترافیک تهران دیوانه کننده بودوآدم عصبی میشدمنم ازچیزی که خیلی عصبی میشدم ترافیک بود بالاخره بعدازگذشت1ساعت و خورده ای به خونه رسیدم که بیشترشبیه قصر بود،چرادروغ بگم ازاین همه تجملات و زیاده روی خوشم نمیومداگه کسی پولداره نیازنیست به همه نشون بده شاید کلیشه ای باشه ولی من معتقدم آدم ارامشش ازهرچیزی مهمتره. جلوی درنگهبانی نگه داشتم وگفتم که برای کاراومدم،یه مردمیانسال بودکه عرفانوصداکردمنم ماشینو پارک کردم و پیاده شدم. _خوش اومدی خوشتیپ +قربانت،اینجاواسم آبروبزار زشته. تک خنده ای کردوجواب داد:بیاکه اگه رئیس توروببینه درجا استخدامت میکنه.