زندگی جدید
نویسنده : نامشخص
ژانر : عاشقانه
قیمت : 24000 تومان
زندگی جدید
"️" بعدازخداحافظی باعرفان و بدرقه کردنش یکم استراحت کردم و بعدش رفتم باشگاه،توی تایم ورزش همش فکرم درگیرپیشنهادعرفان بود و توی دوراهی مونده بودم و واقعاًنمی دونستم بایدچه تصمیمی بگیرم. ازبچه های باشگاه خداحافظی کردم و زدم بیرون،نزدیک مسیریابی روی پارک کردم و برای آزاد شدن فکرم تصمیم گرفتم بوداًم. حدوداًنیم ساعتی دویدم و5دقیقه راه رفتم بعدازاونم روی نیمکت نشستم تا نفسی تازه کنم،توی افکارم غرق بودم که سنگینی نگاهی حس کردم،سرموآوردم بالا و دیدم دوتادخترزل زدن به من و دارن پچ پچ میکنن،حوصله تحلیل و تفسیرحرکاتشون رونداشتم برای همین سرمو انداختم پایین و باگوشیم وررفتم که یهو یکیشون اومدکنارم نشست،من اصولاً آدم بداخلاقی نیستم یعنی ممکنه خیلی جدی باشم اما بداخلاق ن؟امااون لحظه انقدر ذهنم درگیر بودکه ناخداگاه اخمام رفت توی هم. دختره یکم دست دست کردو بالاخره گفت:میشه یه چند دقیقه وقتتوبدی به من؟