
رمان مربای پرتقال
نویسنده : بهار محمدی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 30000 تومان
رمان مربای پرتقال
مربــــای پـــرتقال سوگند هر لحظه ممکن است از استرس و فشار بغضش بترکد. چشمان آرایش شده و زیبایش را به سیاوش میدوزد. - تو رو قرآن یه کاری کن راه بیفته. خواهش میکنم. من تاحالا دربست نگرفتم. میترسم. سیاوش بادهان باز نگاهش میکند. - من به شما بچه مایه دارا اعتماد ندارم. ماشین یه طوریش میشه بعد میخوای خسارت بگیری. منم گور ندارم که کفن داشته باشم. هیچی دیگه! سوگند سریع دست در کیفش میکند. هول هولکی کاغذ و خودکاری بیرون میکشد و شروع به نوشتن میکند. - اینجانب، سوگند آریانفر. تعهد میدهم که با اختیار خود ماشینم را به دست... سرش را بلند میکند و منتظر به سیاوش چشم میدوزد. - اسم شریفتون؟ تعهد نامه مینویسم با چهارتا انگشتمم مهرش میکنم. اسمتو بگو. هرچه بیشتر میگذرد، سیاوش بیشتر مطمئن میشود که هیچ سنخیتی با این زن ندارد. - سیاوش صرافیان. سوگند سری به نشانهی تایید تکان میدهد و مینویسد: - ماشینم را به دست سیاوش صرافـــ... دستش روی برگه خشک میشود. سرش را یک ضرب بالا میآورد و با لکنت میپرسد: - گفتی... گفتی اسمت... سیاوش صرافیانه؟