
رمان عروس ارباب
نویسنده : نامعلوم
ژانر : BDSM
قیمت : 33000 تومان
رمان عروس ارباب
✿┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅✿ #عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ_ارباب???????? #ᑭᗩᖇT_20 _ آریان به سمت آقاجون برگشت و سرد جوابش رو داد : _ بله _ مگه نیومدی این دختره رو طلاقش بدی و لادن رو عقدش کنی ؟ آریان گوشه ی لبش کج شد قدمی به سمت آقاجون برداشت و پرسید : _ من کی گفتم قراره زنم رو طلاق بدم و این دختره ی بی بند و بار رو عقدش کنم ؟ آقاجون با عصبانیت رو بهش توپید : _ مودب باش پسر جون حق نداری به لادن توهین کنی وگرنه ... حرفش رو قطع کرد : _ من نیومدم اینجا به تهدید های پوچ و بی اساس شما گوش بدم اومدم زنم رو با خودم ببرم خونه ی خودم همین ، من هیچ قولی به کسی ندادم ک قرار هست عقدش کنم این ترشیده رو به یکی دیگه بندازید نگاهم به زن عمو نسرین افتاد و زن عمو معصومه ک جفتشون سرشون پایین بود و ریز ریز داشتند میخندیدند _ آهو به سمت آریان برگشتم با صدایی ک انگار از ته چاه درمیومد گفتم : _ بله _ زود باش راه بیفت باید بریم به سمت عمو فرشید برگشتم ک به سمت آریان اومد جلوش ایستاد و گفت : _ چ نقشه ای داری آریان میخوای ببری اذیتش کنی بخاطر دروغ های بقیه ؟ _ عمو احترامتون واجب هستش و من قصد توهین به شما رو ندارم تا به امروز خیلی خوب از زن من مراقبت کردید اما باید این رو بفهمید من دیوونه نیستم بیخود بخوام به زنم حمله ور بشم . ساکت شده داشت بهش نگاه میکرد مشخص بود میخواد بفهمه حرفش درسته یا نه به سمتم اومد عمو فرشید تو چشمهام زل زد ؛ _ عزیزم باید همراه شوهرت بری اما من همیشه حواسم بهت هست من به عمو فرشید اعتماد داشتم واسه ی همین بغلش کردم و آهسته گفتم : _ ممنون عمو شما واسه ی من فقط عمو نیستید پدرم هستید من به شما اعتماد دارم هر چیزی بگید انجام میدم ، همونطور ک شما به من اعتماد داشتید بعدش ازش جدا شدم با افتخار داشت بهم نگاه میکرد ...