رمان باجناق بالشی
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان باجناق بالشی
بآجِنـٰاقِبـآلِـشـی ???? -این مال کیه؟ نفس نفس میزدم درد زیادی داشتم اما با تمام توان داد زدم-مال توعهههه خم شد زیر گوشم و زبونشو به لاله گوشم چسبوند و لی/سش زد -میدونی که من دارایی هامو جـ/ر میدم سـ /یـ/ نـه هامو توی مشتم گرفتم و نالیدم -کی... جلوتو گرفته؟ هر کاری ...میخوای بکن باهاش... امشب مخصوص خودت قُـ /مـ /بـل کردم جون کشداری گفت و از روم بلند شد متعجب به حرکاتش نگاه میکردم -چیک... یهو کل وزنشو انداخت روم و یه ضرب وا/ر/دم کرد از شدت درد جیغ بلندی زدم و دستمو گاز گرفتم تا صدام بیرون نره کنار گوشم میگفت -جانم عروسکم؟ دردت اومد؟ اروم باش الان تموم میشه ن/اله هام کل اتاقو پر کرده بود -نا/له کن واسم، بگو الان چه حسی داری -ج...ج/رم دادی ... نمیتونم حرف بزنم لعنتی ایییی یهو ازم خارج کرد و با فشار آ/بشو کف اتاق خالی کرد همچنان نفس نفس میزدم اون ار ضـ ا شده بود و منو همونجوری ول کرده بود ازم جام بلند شدم -یعنی چی؟ آب من هنوز نیومده -سه راند رفتیم دختر چه خبره،همین الان داشتی میگفتی جر خوردم دستمو بردم جلو و مـ /ردونـ /گـی بزرگشو لمس کرد