کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان دلداده به دلدار | تکمیل

نویسنده : افسون

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان دلداده به دلدار | تکمیل

میکرد دوباره سرشو مینداخت زیر یه چیزیم زیر لب میخوند)فک کنم داره ورد میخونه..شبیه جادوگرا هم هست( منم خیلی ریلکس یه چشم 
غره بهش رفتمو گفتم: تو دیگه از کجا پیدات شد..مرده شورتو ببرن..بیریخت)بیریختم نبودا ولی من اون لحظه دوس داشتم بگم بیریخت( این 
همه جا پشته سر من چیکار میکنی..گاوت گم شده؟! یا هاچی اومدی اینجا دنباله ننت میگردی؟؟!!)البته همه اینا اروم گفتما وگرنه پسره رنگشم 
سفیدتر میشد️(...یکم بهش نزدیک شدم که یه قدم رفت عقب..وا این دیوونست..دوباره یه قدم رفتم جلو بازرفت عقب..من: هوی عمو..نه 
نه اخوی..برادر..یابو..نه نه اههه حالا هر چی، مگه میخوام بخورمت؟؟!.. پسره:استغفرالله.! من با چشای گرد شده:جنی شدی؟؟!.. برادر من 
اینجاما رو زمینو چرا نگا میکنی؟؟چیزی گم کردی؟ میخوای بچه هارو بسیج کنم پیداش کنیم؟! با تعجب سرشو بلند کرد و گفت: شرمنده..خواهر 
چیو پیدا کنن؟؟... اووف چه شوته..با یه لبخند شیطون نگاش کردم:نیمه گمشدتو!!! زرد کرد..خخخ بچه مردم به فنا رفت..اوخی نگاش کن چه 
مظلوم سرشو انداخته پایین...یه لحظه سرشو بلند کرد دوباره انداخت پایین با پاشم رو زمین ضرب گرفته بود..یه دستمال از جیبش دراپرد 
عرقشو خشک کرد)برادر هول کرد(...من: بابا آرتروز گردن گرفتی!بگیر بالا اون بی صاحابو..!! یاسین: اگ..اگه کاری ند..ندارید بنده رفع زحمت کنم چون دیرم شده. -واسا فک کنم..اووم..نه ندارم میتونی بری)خخخ انگار مستخدمشونه( بیچاره دوتا پا داشت یه هف هشتا دیگه هم 
قرض گرفت از محل حادثه دور شد... منم خوشحال یه ادامس دیگه در اوردم گذاشتم تو دهنمو ایندفعه مثه ادم رفتم تو حیاط..یه نیمکت پیدا 
کردم روش نشستم تا هم استراحت کنم)کوه کنده( هم صب کنم تا کلاس تموم شه نهال عنتر بیاد... 
    
چند دقیقه همینطورب واس خودم نشسته بودمو داشتم از فضای ازاد لذت میبردم!! که یهو یه از خدا بیخبری چنان زد پشت کمرم که رفتم با 
دیوار جلویی سک سک کردمو برگشتم..چند لحظه با دهن باز و چشای گشاد شده از ترس به رو به روم خیره شدم..! بعد که حالم اومد سرجاشو 
فهمیدم چیشده با عصبانیت برگشتم به پشتم نگاه کردم که ببینم کدوم کره خری بود که همچین حرکت زشتی تو محیط اموزشی انجام داده..اگه 
فلج میشدم چی؟؟اگه کسی منو نمیگرفت چی؟؟)از فکر شوهر اشک تو چشام جمع شد️( پشتمو که نگا کردم دیدم بهلللههه اون کره خر 
کسی نیست جز نهال که ایشالله خودم کفنش کنم