رمان منفی چهار
نویسنده : مرجان فریدی
ژانر : طنز
قیمت : رایگان
رمان منفی چهار
نهال / آیلی / آردا وارد حیاط شدم با حرص فوری در رو باز کردم و رفتم داخل راهرو، فقط صبر کن دارم برات آیلیخانم، به ساعت مچیم زل زدم، الان نورتنخانم نبود. احتمالاً رفته مغازه. نفس عمیقی کشیدم و فوری از پلهها رفتم بالا و در خونه رو عصبی باز کردم؛ وارد خونه شدم، پامو با پادری تمیز کردم، پاپوشامو پوشیدم و وارد خونه شدم. مامان روی کاناپه دراز کشیده و چشمبندای خرگوشیش رو گذاشته بود وخروپف میکرد. هیچوقت نفهمیدم چرا وقتی میخوابه صدای خرس درمیاره. نفسنفس زنون به سمت اتاقم رفتم و در کشومو باز کردم. با ذوق مار پلاستیکی و بزرگی که جنس اصل خفنی داشتو درآوردم، لبخند شرارتباری زدم: -یوهاهاها فوری بلند شدم و به سمت در دوییدم، آروم از پلهها پایین رفتم و مقابل در خونهشون ایستادم، خم شدم و پادری رو بالا زدم، همیشه کلیداشونو اینجا میزاشتن، برداشتمش و آروم در رو باز کردم و بعد واردشدم؛ صدای دوش آب میومد، ذوقزده خندیدم، فوری رفتم داخل آشپزخونه و آب یخ رو باز کردم. صدای جیغِ آیلی از حموم اومد۔ -وای، وای کی آب رو باز کرده؟ ریز خندیدم و دوباره آب رو بستم. صداش قطع شد، لبخند زدم و این بار آب داغ رو باز کردم. دوباره صدای جیغش بلند شد۔ -آخ یخ زدم، پاره شدم، ماااااامان؟ دلمو گرفته بودم هرهر میخندیدم، آب رو دوباره بستم، لبخند خبیثم عمیقتر شد، فوری اومدم بیرون و رفتم توی اتاقش خم شدم مار پلاستکی رو آروم گذاشتم نزدیک در حموم، طوری گذاشتمش ک تو نگاه اول دیده نشه، دمشو نزدیک پا دری گذاشتم. این رمان ادامه دارد... پارت گذاری رمان از شنبه تا چهارشنبه (هفته ای 5 پارت) لینک پارت اول تیزر رمان JoiN