رمان منفی چهار
نویسنده : مرجان فریدی
ژانر : طنز
قیمت : رایگان
رمان منفی چهار
GIFT PART پارت هدیه نهال / آیلی / آردا لبخند عمیقی زدم و تو دلم شمردم: -یک، دو، سه. یه جور جیغ زد که آژیر ماشین پلیس، جلو جیغش لُنگ مینداخت. از مار میترسید و بهش فوبیا داشت، لبخند کثیفی زدم: -هاهاها. با سرعت آژیر کشون از اتاقش دویید بیرون، لبخند خبیثی زدم و کمی بلند شدم. با جیغ به سمت راهرو دویید که پاش روی روغنا لیز خورد و تلپ، با ماتهته خشکش خورد زمین و پوکید. دستمو جلوی دهنم گرفتم که نخندم، با همون وضعیت سعی کرد بلند شه. به سختی بلند شد و دستگیرهی در رو گرفت تا در و باز کرد دوباره لیز خورد و از خونه پرت شد پایین. نتونستم جلوی قهقهم رو بگیرم و ترکیدم. آخ و اوخ میکرد سعی میکرد بلندشه. به سمت راهرو رفتم و با خنده نگاهش کردم، با دیدنش کامل جر خوردم. حولهاش افتاده بود، بدون لباس وسط حیاط افتاده و حولش کنارش افتادهبود. به سختی سعی میکرد بلندشه. با قهقهه گفتم: -این به اون در لاغر مردنی. مثل اژدها نفس میکشید، چشمام گرد شد. بلند شد چشمام رو بدنش قفل شد: -فاک! بدون توجه به بدون لباس بودنش و چرب بودن زمین جیغ زنون دویید تو راهرو، دادی زدم و عقبگرد کردم ولی دیر شده بود. پاش لیز خورد امّا لحظهی آخر تیشرت منو به چنگ گرفت. من با شکم خوردم زمین اونم تلپ پرت شد رو من، موهامو محکم گرفته بود و میکشید. -میکشمت نهااااال. جیغ زنون درحالی که روی روغنا شنا قورباغهای میکردم تا لیز بخورم برم جلوتر تقلا میکردم: -آی توله سگه هاااار ولم کن آیی. جیغ میزد و همونطور که روی کمرم افتاده بود موهامو عقب میکشید. غلط خوردم که افتاد روم، دستاشو گرفته بودم و اون تقلا میکرد و فحشم میداد: -اینجا چه خبره؟ هردو یهو دست از تقلا برداشتیم و با بهت چرخیدیم سمت در. خشک شده به نورتنخانم زل زدم، آیلی خشکشده سرش رو خم کرد و به من زل زد. آیلی بدون لباس روی من، من روی زمین، وسط پذیرایی. وات د فاک؟ این رمان ادامه دارد... پارت گذاری رمان از شنبه تا چهارشنبه (هفته ای 5 پارت) لینک پارت اول تیزر رمان JoiN