کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان مسافرت دخترونه

نویسنده : نامعلوم

ژانر : طنز

قیمت : رایگان

رمان مسافرت دخترونه

رمان مسافرت دخترونه

چمن بودن بهتر از خفاش شب بودنه

منم در کمال آرامش جواب دادم <صدات نمیاد> و بی توجه به نیما به سمت آشپزخونه رفتم.
مامان با دیدنم کپ کرد و عصبی گفت:
- مراسم ختم عمته؟ این چیه تنت کردی؟

- مامان دیواری کوتاه تر از عمه م پیدا نکردی؟
- تو چی؟ لباسی بهتر از این پیدا نکردی؟
- چی بپوشم پس؟!

- خدایا منو بکش از دست این! چقدر من بدبختم که تو دخترمی، خرس گنده نمیتونه یه لباس مناسب بپوشه

حرصی رفتم سمت ،اتاقم به اون خیار دیلاق گیر نمیده همش منو تخریب می کنه!

یه شومیز شیری با شلوار ابرو بادی سفید تنم کردم با یک شال سفید و رفتم پایین که مامانم داد زد و گفت:

عروسی ننته؟! 

یعنی خاک تو سر من که تو دخترمی بیا بریم خودم برات یه بلیز طوسی با یه سارافون صورتی طوسی انتخاب کنم. 

به سمتم گرفت و گفت:
- بیا اینا رو بپوش

و یه شال صورتی از کمد درآورد.
- اینم سرت کن و بعد پایین رفت.

- سلین؟
- بله مامان؟
- سلین؟
ای بابا اومدم جلو در اتاقم و گفتم:
- بله مامان؟
سلین بیا پایین
- باشه اومدم.

¦  ????????????????}