کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان اوج لذت

نویسنده : ملیسا حبیبی

ژانر : عاشقانه

قیمت : 29000 تومان

رمان اوج لذت

_ واقعا بیایم؟

راه چاره‌ای نبود و حرفم رو زده بودم، از طرفی اگر میزدم زیرش تا مدت ها باید طعنه های ترنم و 

بقیه رو تحمل میکردم چون مطمئن بودم همه جا رو پر میکنه که به خاطر بچه سرراهی بودن جرعت مهمونی گرفتن ندارم.

نمیدونم با اینکه انقدر اذیتم میکنه چرا دوست صمیمیم حسابش میکنم.

با اکراه زمزمه کردم:

_ آره بیاید

_ پروا اکیپی میریزیم اونجا هااا!!

_ بیاید دیگه چند بار بگم، قبولههه، روزش رو بهتون میگم که بیاید.

ایولی گفت و با شور و شوق رفت به بقیه خبر بده.
هنوز نمیدونستم اون بقیه که میگفت کیا بودن و دعا دعا کردم در حد چند نفر از دوستای مشترکمون باشن.

اضطرابم بدتر از قبل شد، هرچی پیش میرفتم اوضاع به جای درست شدن خراب تر میشد و مقصر همه اینا من بودم.

چند بار طول و عرض اتاق رو طی کردم یهو با صدای سلام گفتن حامد گوشام تیز شد.

فکر کردم اشتباه شنیدم ولی وقتی به مامان گفت پروا تنبله نیومده سفره پهن کنه فهمیدم که بلهه، آقا تشریفشو اورده اینجا.

تا چند وقت پیش به زور میکشوندیمش حالا صبح و شب اینجا پلاسه.

زود رفتم توی تخت و خودمو زدم به خواب که صدام نکنن برای ناهار.

با شنیدن صدای پای پشت در پتو رو دور خودم محکم کردم.

در باز شد و عطر حامد بود که توی اتاق پخش شد.

_ ساعت خواب!

تکونی نخوردم و سعی کردم طبیعی جلوه کنم.

_ اصلا هم از تند تند نفس کشیدنت مشخص نیست بیداری.

خندم گرفت اما برنگشتم.

_ با اون جثه ریزه میزه لای پتو وقتی میخندی مثل ساندویچی میشی که رفته رو ویبره

خندم شدید تر شد و با حرص پتو رو کنار زدم.

 _ حامد نذاری دو دیقه بخوابمااا

_ با دیدن قیافه‌اش دلم آشوب شد. زل زدم به چشماش که دیدم نگاهش به سمت گردنم رفت.

اومد جلو که ناخودآگاه به عقب رفتم و از ترس زبونم قفل شده بود.
با دست به پیشونیش زد و حرصی لب زد

_ دختر چقد خنگی.

گیج نگاهش کردم که ادامه داد:

_ این کبودیا رو مامان دیده؟؟

سکوت کردم.
_ پروا مامان شک نکرده بهت؟؟؟ حرف بزن کل گردنت کبوده نکنه دیده باشه؟؟

هق هقم بلند شد که دستشو گذاشت روی دهنم.

همزمان با آروم باش گفتنه حامد صدای مامان بلند شد:

_ حامد من تو رو فرستادم پروا رو بیاری خودت جا موندی؟ بیاید ناهار یخ کرد.

با ترس بهش خیره شدم:

_ کرم آرایشی داری؟ میتونی با اون پنهونش کنی؟

_ حرف بزن پروا تو دختری من باید اینا رو یادت بدم ، میتونی یکاریش کنی؟