کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان پارتی هات

نویسنده : زهرا گلی

قیمت : رایگان

رمان پارتی هات

᯽━─━─‹ ›─━─━᯽
               ᖘᥲɾ੮Ꭵ Һo੮


ترسیده به سمتش قدم برداشتم.
- هی چشم قشنگ...آقا پسر....

کنارش نشستم، موهاش کاملا جلوی صورتش پخش شده بود، میترسیدم بهش دست بزنم و یهو کارمو بسازه.

با ترس تکونش دادم.
- مردی؟

با چشمای خمارش بهم زل زد و زیر لب چیزی گفت، حس کردم تیکه انداخت.
خواستم پاشم که با دیدن لباس سفید خونیش هینی بلندی کشیدم.

سریع لباسش رو بالا زدم که خون ریزی میکرد، انگار چاقو خورده!

- آخه تو با این حالت چرا پاپیچ من شدی بزنم ناکارت کنم؟

- زنگ بزنم آمبولانس؟ ولی نه پای پلیس به اینجا باز میشه و همه رو بدبخت میکنم!

نگاهی به دوروبرم انداختم، در اتاقش رو باز کردم.

دوطرف بازوش رو گرفتم و روی کاشی سرد کشیدمش که ناله اش بلند شد.
شبیه قاتلایی شده بودم که داشتن جنـ...نازه رو گم و گور میکنن.

اتاقش رو وارسی کردم با دیدن کمد به سمتش رفتم  با دیدن تشک لبخندی زدم و بیرون کشیدمش، من که زورم نمی شد روی تخت بزارمش، حداقل از کاشی سرد بهتره.

به سختی روی تشک انداختمش، موهاش رو از جلوی صورتش کنار زدم و دستمو روی پیشونیش گذاشتم.
داغ داغ بود.

- سانیا خدا بگم چی کارت کنه که منم تو چه فلاکتی انداختی.

دکمه لباسش رو دونه دونه باز کردم، که بی هوا دستش روی دستم نشست...

              ᖘᥲɾ੮Ꭵ ɦο੮
᯽━─━─‹ ›─━─━᯽
࿐