کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

پسر عموی من

نویسنده : نامعلوم

قیمت : رایگان

پسر عموی من


تو رخت خوابم غلتی میخورم ،اما با یادآوری شکمم
صاف سر جام میشینم.گوشیمو از رو میز کنار تختم
برمیدارم و به ساعت نگاه میکنم که ساعت۸ رو نشون
میداد.
از دیشب ساعت ۲۱خوابیده بودم و الان ساعت۸شب
بود.
میدونستم اینا از نشانه های بارداری پس خیلی توجه
نمیکنم و با احتیاط از روی تخت بلند میشم.بعد از اینکه
دست و صورتمو میشورم به سمت آینه میرم.
پوزخندی رو لبم میشینه؛ هنوز۲۸سالم نشده،که باردارم
باز این یکم قابل هضم بود اما اینکه تو سن ۲۱سالگی
توسط پسرعموم بهم ..... شد واقعاً درکش سخت بود.
۲۱سالم بیشتر نبود که توسط پسرعموم توی یه مهمونیِ
خانوادگی بهم ..... شد اونم وقتی مست بود.
فرداییش به لطف آقاجون، دو آیه بینمون خونده شد.