
رمان سهم من از تو
نویسنده : الین
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان سهم من از تو
برگشت گفت :_ مطمئنی از این کارت+ارع مطمئنم همین که هست_باشه مشکلی نیست هر جور که تو بخوای دیگه سعی میکنم چشمون به چشم هم دیگه نیوفتهنیکروز خیلی اعصبی بود با چشم های گرد و صورتِی که خیلی جدی بود نگام کردو همرا دوستش سوار موتور مشکی رنگ شد و راه افتادنمیدونستم چرا کنترل خودمو از دست داده بودم،قلبم از جاش در میومد نمیتونستم نفس بکشم دست و پام میلرزید مگه اخه من چرا اینجوری شدم به زور میتونستم راه برم انگار زانو هام قفل شده بودبه زور راه رفتم آیفون در رو زدم من تو طبقه دو یه ساختمان شش طبقه ای زندگی میکردم که اونجا خونه مادربزرگم و پدر بزرگم (خانواده پدریم)بودمادر بزرگم در رو برام باز کرد به زور خودمو رسوندم خونهتا کع رسیدم خونه با مادربزرگم احوال پرسی کردم و مستقم رفتم سراغ اتاقمو خودمو انداختم روی تخت چون صبح زود بیدار شده بودم خوابم میومد و سریعا هم به خواب رفتمعصر بود هوا تاریک شده بود با صدای مادربزرگم که صدام کرد چشمم رو باز کردماما قذرت جواب دادن رو نداشتم به زور خودمو جمع جور کردم