
رمان شیطون نباش
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان شیطون نباش
‹ #شیطون_نبآش????????› ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️????╸╸╸╸╸╸╸╸ #part_11 خدایی خواب از این سم تر نبود؟ اه اه چندش... پاشم به گلا آب بدم به صرفه تره، یکم دیگه میخوابیدم پشمای عمه خانم هم میومدن به دیدنم _آفتابهه کجاستتت؟ صدای عصبی فرنگیس خانم از اون طرف حیاط بلند شد _لال بمیری دختر... چند بار بگم اون آفتابه نیست؟ خب وقتشه معرفی کنم ایشون فرنگیس جون یه زن مسن و بسیار خوش اخلاق که هرازگاهی برای رسیدگی به خونه زندگی عمه میومد شلنگ رو برداشتم و گفتم: _باشه فری جون تو نفس عقیم بکش گره چادرشو که دور کمرش بسته بود رو سفت کرد و گفت: _مار بزنه اون زبونتو.. موهای تنم سیخ شد از شدت تحکم نفرینش مثل سگ از مار میترسم فوبیا دارم اصلا _نری روی دیوار باز، همسایه جدید اومده بی آبرومون نکنی! حالا انگار میمونم بخوام دیوارهای این خیاطو بپر بپر کنم _چشممم به محض اینکه وارد خونه شد سرمو بلند کردم تا خونه بغلی و بررسی کنم خونه که چه عرض کنم ویلا تشریف داشت. ╸╸╸╸╸╸╸╸╸✏️???? ╸╸╸╸╸╸╸╸╸