
رمان تو مال منی
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان تو مال منی
┄┅┄┅┄┅┄┅┅┄┅┄┅┄┅┄ ️ _تو دیگه چه خری هستی که من بخام بهش فک کنم؟! خیلی اعتماد بنفست بالاست ها!! متعجب نگاهی بهم وبعد از چند لحظه به خودش اومد و پوزخندی زد؛ -یعنی میخای بگی کسی که حاظر بودی براش بمیری و یادت نمیاد.. هه! نکنه میخای من نازتو بکشم و مثل این رمانا که پسره از سفر برمیگرده میفهمه عاشق دختره بوده بیام بهت بگم پشیمونم و عاشقتم؟! با این حرفش بیشتر زدم زیر خنده ولی با چیزی که به ذهنم رسید درجا خندم و قورت دادم و متعجب نگاش کردم؛ _وایسا ببینم نکنه تو امیری اره؟! با این حرفم پوزخندش و پررنگ تر کرد؛ -نه پَ عمشم.. با این حرفش شکم به یغیین تبدیل شد پس این همون امیری هست که همه میگن براش میمردم.. با دقت شروع کردم به رصدش ببینم ارزش این همه علاقه ای که آوازه ی همه ی فامیل شده بود رو داشته یا نه؟! چشمای مشکی و بینی قلمی استخونی و لبای گوشتی. درکل جذابیتش زیاد بود... -تمام شد رصد کردن من مطمئن شدی امیرم و دلتنگیت رفع شد.؟! وایییی این پسر خدای غرور و اعتماد بنفسه!!! تک خنده ای کردم پوزخندی زدم؛ _فک نکن هنوزم احمقم و عاشق چش و ابرو جنابالیم نه!! فقط میخواستم ببینیم قیافت در چه حده... اصن لیاقت اون عشق بچگانه رو داشتی یا نه! که میبینم هی چنگی به دل نمیزنی و بدک نیستی... با این حرفام ناباورانه نگاهی کرد بهم. که بیخیال زل زدم به ساعت مچیم که فهمیدم ربع ساعت دیر کردم بخاطر این الاغ دیر کردم... بای بایی به صورت مبهوتش کردم و از خونه خارج شدم که نور ماشینی به چشمام خورد برگشتم سمت نور که دانیال رو دیدم لبخندی رو لبم نشست و به سمتش رفتم... ︎⃟↬⿻‹️⃟› ┄┅┄┅┄┅┄┅┅┄┅┄┅┄┅┄