
رمان تو مال منی
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان تو مال منی
┈┄╌╶╼╸◖ ◗╺╾╴╌┄┈ ᯏ ᥣᥲ᥎ᥲ᥉ℍᥲ????ᥲ???? ᯟ |~ وزنش و انداخت روم که به سمت جلوتر حرکت کردیم که جیغ زد –ولی دوچرخمم چیی?. +باشه ، دوچرختم میارم. با یه دست آزادم دوچرخش و دنبال خودم کشیدم و آروم تو کوچه به سمت ویلاشون حرکت کردیم که گفتم +چند سالته تو کوچولو?. سریع جواب داد –من اصلنشم کوچولو نیستم ، مامانم همیشه بهم میگه مرد شدی. خندیدم +باشه ، شما مردید ، حالا میگی چند سالته?. –پنج.. +اسمت چیه? –ط اول بگو اسمت چیه?. یه لبخند زدم +من رومیساعم ، و شما? –منم بارادم ، از آشناییت خوشبختم. خندیدم و چیزی نگفتم.. بعد از کمی راه رفتن جلوی در ویلایی ایستادیم که گفتم +مطمئنی همینه ویلاتون?. سرش و تکون داد که زنگ و به صدا در آوردم.. به ثانیه أی نکشیده بود که یه خانومی در و باز کرد و با دیدن باراد.. اشکاش ریخت و گفت –باراد..مامان..خوبی?. باراد زد زیر گریه و پرید بغل مامانش.. مامانش وقتی که از حال خوبش مطمئن شد گفت –تو کجا موندی آخه دورت بگردم? چجوری برگشتی خونه?. باراد به من اشاره زد و گفت –این خانوم خوشگله کمکم کرد. خانومه برگشت سمتم و انگاری که تازه متوجهم شد و گفت –ببخشید من و..اصلا متوجه حضورت نشدم.. دستت درد نکنه فداتشم. سرم و تکون دادم و گفتم +دوچرخش افتاده بود روش.. شاید یه خورده کوفتگی داشته باشه ، حتما یه دکتر ببرینش. خانومه چشمی گفت که دوچرخه باراد و به سمتش گرفتم +بیا عزیزم اینم دوچرخت. باراد دوچرخش و ازم گرفت که خانومه گفت –میخوای تنها برگردی?. برگشتم و به کوچه تنگ و طولانی که اومده بودم نگاهی انداختم و گفتم +مشکلی نیست. خانومه دستم و گرفت و گفت –یعنی چی مشکلی نیست.. خیس آب شدی ، از سر و روت داره آب میچکه.. مگه من میزارم اینجوری بری.. بیا بریم تو گلم.. یه چای بخور ، گرم شی یخ کردی.. بعدش زنگ بزن یکی بیاد دنبالت.. به ناچار با خانومه وارد خونشون شدم.. ┈┄╌╶╼╸◖ ◗╺╾╴╌┄┈