
رمان تو مال منی
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان تو مال منی
┄┅┄┅┄┅┄┅┅┄┅┄┅┄┅┄ ️ وحالا دانیال داره درسا کوچولو رو بزرگ میکنه... و درساهم فکر میکنه باباش دانیاله... از اون موقع تا الان اونجوری که خود دانیال گفته 4سال میگذره... همه ی اینارو یروز که داشتیم همینطوری دوستانه دردودل میکردیم فهمیدم من از تصادفم و از دست دادن حافظم گفتم اونم از اتفاقاتی که براش پیش اومد. اون موقع عاشقش نبودم! به هرحال اون استاده و من دانشجو... ولی ذوقمو نمیتونستم پنهون کنم واقعا خوشحال بودم از اینکه دانیال زن نداشت. از اینکه هنوزم امیدی به اینکه اونم میتونه منو دوست داشته باشه... با صدای دانیال از فکر و خیال بیرون اومدم و ضربان قلبم بالارفت وقتی اسمم رو صدا زد؛ -دلارام.. بی اراده و بی اختیار یهویی از زبونم در رفت و گفتم؛ _جانم؟! زود دستمو گذاشتم رو دهنم زیر چشمی نگاش کردم که خنده ای کرد و با لبخنده دلارام کشی رو بهم گفت؛ -جانت بی بلا.. خوجول نگاش کردم که رو به درسا گفت که بره تو ماشین بشینه و بعداز اینکه درسا سوار ماشین شاسی بلند دانیال شد دانیال دراشو قفل کرد محض احتیاط و رو کرد سمت من؛ -میشه یکم راه بریم و حرف بزنیم.. وا دانیال چ حرفی با من داشت ینی؟! سری تکون دادم و شونه به شونش قدم برداشتم... «امیر» چمدونم رو برداشتم و به سمت خروجی فرودگاه رفتم... ︎⃟↬⿻‹️⃟› ┄┅┄┅┄┅┄┅┅┄┅┄┅┄┅┄