
رمان تو مال منی
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان تو مال منی
┄┅┄┅┄┅┄┅┅┄┅┄┅┄┅┄ ️ با لبخند و شوق نگام کرد؛ -الهی فدات شم مادر چه خوبه که به مراد دلت رسیدی.. _آخ که من قربون دل مهربونت... مامان؟! جانمی گفت که دستامو کشیدم توهم خیره به دستام شدم؛ _مامان برای دوساعت دیگه باهاش قرار گذاشتم برم؟! مامان خنده ای سرداد؛ -تو که قرارتو گذاشتی دیگه برمت چیه؟! برو عزیزم برو... ولی زود بیا نگران نشم منم به بابات موضوع میگم. با فدات شمی که گفتم سریع رفتم طبقه بالا توی اتاقم و درجا پریدم تو حمام... یه نیم ساعتی حمام کردم و درحالی که واسه خودم آهنگ گذاشته بودم و لب خونی میکردم و قر میدادم لباس انتخاب کردم.... باذوق از پله ها رفتم پایین و روبه مامان و بابا خداحافظی کردم.. بابا با اشتیاق خاصی نگام میکردم باخنده از در خونه زدم بیرون و به سمت در حیاط دوییدم... همین که درو باسرعت باز کردم خوردم به یه چیز سفت... لعنتی آخه کدوم خری اینجا سنگ میزاره؟ دلا احمقی آخه سنگ به این بزرگی؟! سرمو بالا آوردم که دیدم یه پسره جذاب داره بر و بر نگام میکنه... بهش زیاد دقت نکردم و مثل همیشه خواستم افسار پاره کنم و وحشی شم که پسره پوزخندی زدو نیم نگاهی بهم کرد؛ _اگه بخوای باز بهم ابراز علاقه کنی میخام بگم حوصلتو ندارم... گیج بهش نگاه کردم.. این دیگه چقدر خودشیفتس... از گیجی دراومدم وزدم زیرخنده وای واقعا جوک باحالی بود! ︎⃟↬⿻‹️⃟› ┄┅┄┅┄┅┄┅┅┄┅┄┅┄┅┄