شب عاشقی با تو
نویسنده : راضیه علیجانی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 23000 تومان
شب عاشقی با تو
عاشقی باتو 9 عسل:باش فیلن خدافظ فردا میبینمت من: باش شبخیر عسل:شوخوش گوشی رو کنارگذاشتم و به امروز و کامران فکر کردم که گفته بود مواظب خودت باش یعنی براش مهم ام که بهم گفته؟توی همین فکرا بودم که چشمام روی هم افتاد وبه عالم بی خبری فرو رفتم صبح باصدایی آوا که هی میگفت 2ساعت دیگه باید بری کلاس گیتار بلندشدم من: آوا ترو خدا خفه شو بزار بخابم آوا: خفه شدی بلند شو دوساعت دیگع باید بری کلاس ساعت ده من: باش بلند شدم و رفتم سمت دسشوی صورتمو شستمو خشک کردم زدم بیرون سمت آشپز خونه رفتم بوی خرشت قیمه تو بینیم خورد به مامان که توی آشپزخونه بود گفتم صبح بخیر مامان مامان: صبح بخیر دخترم من چقد دیگه غذا آمادس مامان: نیم ساعته دیگه من:باشه از آشپزخونه بیرون زدم وسمت اتاقم رفتم لباس خاب هامو بایه شلوار پیرهن ست صورتی تعویض کردم ووارد پذیرایی شدم پیش آوا نشستم آوا: چخبر من: هیچی بی خبر تو چخبر من هنوز خاله نشدم آوا خندیدو گفت پرو شدیا من:من میخام خاله شم به من ربطی نداره مشکل خودته آوا:پرو راستی آیلین تو پسر آقای شریفی رو دوست داری