کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

شب عاشقی با تو

نویسنده : راضیه علیجانی

ژانر : عاشقانه

قیمت : 23000 تومان

شب عاشقی با تو

عسل: کیسه های خریدتو از روی صندلی های عقب بردار  
من:باشه 
پیاده شدم و کیسه های خریدم از روی صندلی های عقب برداشتم دستی برای عسل تکون دادم وزنگ زدم 
باصدای باز شدن در وارد خونه شدم که مامانو بابا رو دیدم 
من: سلام
مامان: سلام
بابا:سلام دخترم خوبی 
من: بله خوبم 
بابا:دوروزه دیگه میریم مسافرت شمال خاستم بگم تو این دوروز وسایلتو جمع کنی
با اینکه  اصلا دوست نداشتم برم  اما بر خلاف میلم گفتم
من:چشم وسایلمو جمع میکنم. فقط چند روز می مونیم؟
بابا:پنج روز
من:باشه
مامان:برو لباس هاتو عوض کن بیا شام ابخوریم
من: باش مگه شما هنوز شام نخوردین 
مامان:نه منتظر تو بودیم 
من:باش الان میام 
رفتم کیسه های اتاق رو  داخل اتاق گذاشتم و شال و مانتوم رو هم در آوردم  وبه سمت آشپزخونه رفتم مامانو باباو آوا پشت میز نشسته بودن منم نشستم وبی حرف مشغول خوردن غذام شدم باتموم شدن غذام دستت دردنکنه ای به مامان گفتم ودست هاموشستم وبه سمت اتاق رفتم
وبه طرف اتاقم  و روی تخت نشستم فکر می کنم کامران هم به سفر شمال بیاد دوباره یاد اون لحظه کذایی افتادم سرمو تکون دادم که شاید از فکرش بیام بیرون دستی روی لبام کشیدم واز جام بلند شدم لباس هامو با لباس خواب تعویض کردم ورفتم مسواک زدم وروی تخت دراز کشیدم
نویسندهRoz