رمان دلارا کنیزک ارباب
نویسنده : مهتاب
ژانر : BDSM
قیمت : 49000 تومان
رمان دلارا کنیزک ارباب
انگار از قبل همه چیز آماده شده و شیخ هم با دفتر و دستک آماده جاری کردن خطبه بود. کنار مردی نشستم که میخواست بختم و مثل چادرم سیاه کنه. شیخ بدون حاشیه و حرفای مرسوم خطبه رو خوند و گفت: -عروس خانوم بنده وکیلم؟ سعی کردم صدام نلرزه،این عروسی نبود که آرزوش و داشتم. بغضم و پس زدم و محکم گفتم: -بله چه عروسی بودم من. با رخت سیاه کنار مردی نشسته بودم که حالا شوهرم بود و بدون کِل و نقل و شیرینی و زیر لفظی همون بار اول بله رو گفتم تا زنجیر اسارت و بندازم گردنم. حتی مهر هم پشت قباله م ننداخته بود. فقط یه جلد کلام الله مجید و شاخه نبات و شمعدون. توی اون مراسم نه کسی بهم تبریک گفت،نه برام آرزوی خوشبختی کردن. نه کسی روی سرم قند سابید. بیشتر شبیه مراسم عزا بود. چطور برادرم با دختر همچین خانواده ای دوست شده بود رو نمیدونستم. فقط میدونستم منو بدبخت کرد و داغ قاتل یه عمر روی پیشونیش خورد.