کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان دلارا کنیزک ارباب

نویسنده : مهتاب

ژانر : BDSM

قیمت : 49000 تومان

رمان دلارا کنیزک ارباب

به عمارت که رسیدیم دستم و روی قلبم گذاشتم، تند میکوبید.
شاید چون میدونست اونجا قبرستون تمام آرزوهامه.

ماشین که وایساد هرمز خان بدون هیچ حرفی پیاده شد و آدماش  بالاخره توی حیاط موندن و ما از محاصره کلی بادیگارد غول پیکر خارج شدیم.

وارد لابی که شدیم مرد یکی از خدمتکارا رو صدا زد و چند لحظه ی بعد مریم خانوم هِن و هِن از آشپزخونه بیرون اومد و در حالیکه دستاش رو پاک میکرد گفت :
-بفرمایید ارباب جان

مرد بدون اینکه بهم نگاه کنه گفت:
-از این به بعد خدمتکار مخصوص خودمه
راه و چاه و بهش نشون میدی
تو اوقات بیکاری کارای خونه رو انجام میده 
یه دقیقه بیکار ببینمش از چشم تو میبینم
من  توی این خونه نون مفت ندارم به کسی بدم
شونه های پهنش جلوم بود اما میتونستم ببینم تو نگاهش هیچ رحمی نیست،همینم منو میترسوند.
بعد با همون خشم ادامه داد:
- پول اضافه  هم ندارم خرجش کنم
وعده های غذایی شو هم خودم تعیین میکنم
زیادی چاق و پرواره
صبحا یه کف دست نون و یه تیکه پنیر کفایت میکنه
ناهار اگه از غذای خدمه چیزی موند بهش میدید
شام هم هیچ
هر چی سبک تر بخوابه صبح زودتر بیدار میشه
بقیه کارا رو هم خودت یادش بده 
به شهرام بگو انباری  حیاط پشتی و بده بهش
امشب آزاده از فردا کارش و شروع کنه