
رمان دلارا کنیزک ارباب
نویسنده : مهتاب
ژانر : BDSM
قیمت : 49000 تومان
رمان دلارا کنیزک ارباب
هوای سرد زمستون توی پوست و گوشتم نفوذ کرده و از سرما میلرزیدم. حتي اون لحاف پشمی هم نمیتونست گرمم کنه. از ترس نمیتونستم تکون بخورم. صدای پارس سگا از بیرون انباری رو شبیه خانه ارواح ترسناک میکرد. ساعت پنج و نیم بود که ساعت رو از حالت کوک در آوردمش و از جام بلند شدم. باید میرفتم آشپزخونه تا اولین روز کارم رو شروع کنم. بدنم رو به انجماد بود و حرارت بدنم هر لحظه پایین تر میومد.کاش میشد یکم بخوابم. وارد آشپزخونه که شدم مریم خانوم که گل گلدون ها رو شارژ میکرد گفت: -بیا اینجا دختر باید صبحانه آقا رو آماده کنی حمیده بهت کمک میکنه اول باید قهوه درست کنی،بلدی؟ سرم رو بالا انداختم: -نه! صبحانه ای رو که به کمک حمیده درست کرده بودم رو توی چرخ دستی گذاشتم و به طرف در راه افتادم که مریم گفت: -اقا صبحا یکم بد خلقه حواست به رفتارت باشه سرم رو به علامت باشه تکون دادم و از پله های سنگی بالا رفتم. عمارتی به اون بزرگی و قشنگی صاحبی داشت که قلبش مثل همین پله ها سنگی و سخت بود. هر چند حق داشت. خواهرش،هم خونش،عزیز ترینش رفته بود زیر خروار ها خاک. من به خاطر برادرم زندگیم رو قمار کردم و اون برای خون خواهرش دست گذاشت روی گلوی من.