
رمان حورا
نویسنده : سارا.الف
ژانر : عاشقانه
قیمت : 20000 تومان
رمان حورا
لای چشمانم را باز میکنم و دستی به تخت می کشم! با نبودن قباد بلند می شوم و لباس های روی زمین ریخته را جمع می کنم و بر تن می زنم..... رو به روی آینه می ایستم ! با دیدن کبودی های روی گلویم نیشخندی میزنم... -پسره ی سر به هوا..... ببین چیکار کرده... پیرهن مردانه ای از لباس های قباد بر تر میکنم و به سمت در اتاق قدم بر میدارم که صدای فریاد قباد را میشنوم - تو غلط میکنی تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت میکنی سر پیازی یا ته پیاز! صدای جیغ جیغ کیانا بلند می شود! اما چیزی نمی فهمم! -من خودم میدونم با زنم چطوری باید حرف بزنم!یه بار دیگه ببینم همچین چرت و پرتایی از دهنت در اومد لباتو بهم میدوزم! با این که نامردیست! اما لبخند می زنم.... بار دیگر صدای مادرش بلند می شود که پله هارا دوتا یکی می کنم و به سمت آشپزخانه آرام قدم بر میدارم -مادرمی احترامتون واجبه جاتون رو تخم چشمامه ولی کسی حق تداره به زن من بگه بالا چشمت ابروئه! دست بر دارین دیگه! کم خودش خودش و داره اذیت میکنه! شما هی مدام تیشه به ریشه بزنید! سکوت میانشان حاکم می شود و باز صدای قباد بلند می شود: - اگه بخواد تو این خونه به زنم بی احترامی بشه! حرفی که سه سال پیش زدمو عملیش میکنم! دستشو میگیرم میرم یه جا واسش اجاره میکنم که اونجا زندگی کنیم....