رمان حورا
نویسنده : سارا.الف
ژانر : عاشقانه
قیمت : 20000 تومان
رمان حورا
تکانی به تنم زیرِ تنِ مردانه و سنگینش میدهم و میگویم: - سه ساله منتظرم، سه ساله دارم از همه زخم زبون میشنوم، مامانت فکر میکنه که با هم رابطه نداریم، فکر میکنه مریضم... که هستم! عصبی سر بالا گرفت و با چشمهایی به خون نشسته خیره در نگاهم غرید: - چفت میکنم دهن کسیو که بخواد به زن من بگه مریض! حالا میخواد مامانم باشه یا هر کس دیگه! فکر های آزار دهندهای که در سرم جولان میداد را پس زدم، لبخندی کوچک کنج لبم نشاندم و بوسهای پر تب و تاب روی شقیقهاش کوبیدم که کنار گوشم پر از حرص غرید: - یه راند دیگه بریم، امشب حتما بابا میشم! خندهی دلبرانهام را که دید با خماری دستی روی سینههام کشید، خجالت زده کمی در خودم جمع شدم که گفت: - توله سگ همین الان زیزم داشتی آه و ناله میکردی! بعد سه سال هنوزم ازم خجالت میکشی؟ اوهومِ آرامی که از ته گلویم بیرون پرید وحشی ترش کرد سنگینی اندامش را از روی تنم برداشت و جز به جز تنم را با نگاهی خمار بر انداز کرد. نگاهش را میان پایم کشاند و نیشخندی از خنده روی لبش شکل گرفت و گفت: - خیس کردی توله سگ من! حرفش را زد و خودش را به میان پایم فشار داد که صدای نالهام بلند شد. لالهی گوشم را به دندان گرفت و با خشونت گفت: - جان؟ یه بار دیگه منه خشنو تحمل کنی تموم میشه! حرفش را زد و رابطهای پر تب و تاب دیگر برایم به ارمغان اورد.