رمان مام
نویسنده : م.ا
ژانر : پلیسی
قیمت : رایگان
رمان مام
فروشنده سایزمو آورد رفتم داخل پرو و سارافونو پوشیدم که یهو از پشت یه نفر بغلم کرد...~چقدر بهت میاد...از توی آینه دیدم امیره دستمو گذاشتم روی دستش که روی شکمم بود ..._کی اومدی~همین الان_چجوری اومدی داخل پرو~با پول ...._جدی؟؟~ارهاز بغلش اومدم بیرون ..._امیر مامانمم اینا و ... میان خونه مون شب سه روزی هستن این خوبه ؟! تو خونه بپوشم با شال داداش ...آرمیتا و باباهاشون هستن...~اره خوبه اما به جای شال روسری سر کن..._نوچ نموخام بچه ها شالو هم سر نمیکنن ...~خب اونا سر نمیکنن دلیل نمیشه تو سر نکنی.._بیبی ...~همین که گفتم_خیلی زورگویی...ایش