هارت چاکلت من
نویسنده : نامشخص
ژانر : عاشقانه
قیمت : 31000 تومان
هارت چاکلت من
┆┄┄┄┄┄┄┄┄┄ ┄┄┄┄┄┄┄┄┆ 〈هـٰارتچا••کِلِتِمـن〉 -چند وقته همه چیش رو مخمه. مریم با کنجکاوی پرسید: +مثلا چی؟ دلم نمیخواست در موردش حرف بزنم. اما کاش نسترن از توی ذهنم بیرون میومد.. _بنظرم مهنا اونو نمیخاد چشممو تو کاسه چرخوندم و کفری غریدم: _معلوم هست چی میگی؟ +والا ، به نظرم تو.. اوممم ، دوسش نداری. با ذوق ادامه داد: _ ولی فری رو دوست داری با مشت به بازوش کوبیدم و با اعتراض گفتم: _فری چیه دختر ، آقا فرهاد! صدف که تا این جای بحث ساکت بود وسط حرف های نسترن پرید و با لحن شماتت باری گفت: _نسترن این حرفا چیه که میزنی ؟! نمیشه ها! تو این حرفارو میزنی هواییش میکنی اینم که تو کلش عقل نیس. راست میگفت! نمیشد، اون مال من نبود. من هیچوقت بهش نمیرسیدم.. واقعیت همین بود. اون اصلا به من فکر هم نمیکرد. با حجوم این افکار توی خودم فرو رفتم و سرم رو پایین انداختم. °????????????????• : ┆┄┄┄┄┄┄┄┄┄ ┄┄┄┄┄┄┄┄┆