هارت چاکلت من
نویسنده : نامشخص
ژانر : عاشقانه
قیمت : 31000 تومان
هارت چاکلت من
┆┄┄┄┄┄┄┄┄┄ ┄┄┄┄┄┄┄┄┆ 〈هـٰارتچا••کِلِتِمـن〉 کتاب بزرگ آموزش فیزیک پایه جلوم گذاشت و صفحات اولشو باز کرد . _از امروز شروع کن. +از ا..الان؟ خدا میدونست چقدر حالم از فیزیک بهم میخورد. _اره از الان مثلا مشغول خوندنش شدم. اما در واقع هیچ چیز ازش نمیفهمیدم. _درست بخون! هر فصلو تموم کردی امتحان میگیرما لب پایینمو گاز گرفتم و با غر گفتم: _خب عمووو ، من که بلد نیستم اینارو . بلد بودم که ۲ نمیگرفتم... از توضیحاش هیچی نمیفهمیدم و فقط سعی داشتم خودمو کنترل کنم. با پایان توضیحاتش گفت: _فهمیدی؟! حالا یه بار خودت برام توضیح بده ببینم +م..من ، چیزه.. _نفهمیدی؟! چقدر خنگی تو دلم میخواست بگم جناب انقدرا هم خنگ نیستم. اما لبامو به هم فشردم و چیزی نگفتم. _بشین بخون تا شب فرصت زیاده و قبل از این که چیزی بگم از در بیرون رفت. پوفی کشیدم و بی هدف کتاب کمک آموزشی رو بر زدم. منو چه به ۲۰ گرفتن فیزیک آخههه؟ از سر فضولی از جام بلند شدم و به اطراف نگاهی انداختم. ولی چه اتاق خفنی بودا ، همه چیش کامل بود. یه کمد قهوه ای رنگ کنار کمد لباسای عمو کنجکاوم کرد. این دیگه برای چیش بود؟ در کمد رو گرفتم و آروم کشیدم. با دیدن وسایل توی کمد چشمام هشت تا شد. خدا مرگم بده... °????????????????• : ┆┄┄┄┄┄┄┄┄┄ ┄┄┄┄┄┄┄┄┆