کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

جانان من

نویسنده : نامشخص

قیمت : 18000 تومان

جانان من

#۴

حالا نوبت من بود بهتم بزنه !!

کلاس برای دومین بار مثل بمبی رو هوارفت 
کل وجودم ازشدت خشم می لرزید .

پسره ی احمق تازه وارد چجوری جرات کرده بود به من همچین حرفی رو بزنه. درست  مانند ذرتی که رو حرارت زیاد قرار داده باشن  درحال ترکیدن بودم  دهنم را باز کردم اما قبل از انکه حرفی بزنم دومین شوک در ان لحظه  بهم وارد شد وان وارد شدن ایمان به کلاس بود .

دهنم مثل ماهی به دور افتاده از اب باز مانده بود .
بچه مثبت محلمون اینجاچیکارمی کرد. اینجا دانشگاه حقوقی !!!

 لحظه ای چشمام رو بازو بسته کردم !! اشتباه نمی کردم خودش بود با همون نگاه سربه زیر لباس چهارخونه ای قهوه ای  مردونش وشلوار مشکی پارچه ایش!!! 

خیلی زود خودم رو جمع جور کردم.

فکری شیطونی از سرم گذشت.ظاهرا خدا خیلی زود می خواست من رو به ارزوم برسونه!!

حالا که هم کلاس بودیم خیلی راحت تر می تونسم اذیتش کنم 
صدای هیجان زده ی رها تو اون همه سروصدا تو گوشم نشست
 
-وای اروشا چه ترم پربرکتی !!!

 یکی از یکی جیگرتر ... لامصب استیلشون روببین !!ما اینهمه خوشبختی محاله

اروشا گفته باشما ...بساک مال من ...این ریشو واسه تو 

سپس چشمکی بهم زد و ارومتر زمزمه کرد 

-اخه می دونی من ساک دوست دارم 

 از لحن صداش خندم گرفت . بینیم رو جمع کردم وگفتم.. 

-  بساک مال تو حالش روببر حالا چرا این چندش رو حواله ی من می کنی اخه!!