زندگی جدید
نویسنده : نامشخص
قیمت : 24000 تومان
زندگی جدید
"️" لبخندتلخی روی لبم بود،آره من عاشق پلیسی بودم ولی عشق همیشه با آدم خوب تا نمیکنه +مفصله،هروقت دیدمت تعریف میکنم تو چیکارمی کنی؟ _منم توی یه شرکت کارمی کنم دست راست رئیس. +اوه اوه پس واسه خودت کسی شدیا. خندیدوگفت:منودست کم نگیر،راستی دانیال برام یه آدرس بفرست فردا بیام پیشت یه کارخوبم برات دارم دراصل زنگ زده بودم همینو بگم. +چه کاری؟ _فرداهمهچیومیگم،آدرس بفرست شمارمم داشته باش. +باشه برادر فردا میبینمت _میبینمت خداحافظ گوشیوقطع کردم.قهوم سردشده بود تصمیم گرفتم برم دوش بگیرم بعدم ناهاربخورم.بعداز دوش و ناهار یکم استراحت کردم،طرفای ساعت5زدم بیرون که برای فرداخریدکنم. داشتم توی فروشگاه چیزایی که لازم روبرمیداشتم که یه دفعه بایه مردی برخوردکردم،سرموبلندکردم که عذرخواهی کنم اما مرده عصبی داشت نگام میکرد. _جلوتونگاه کن مردمو علاف خودت میکنی.