
رمان مربای پرتقال
نویسنده : بهار محمدی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 30000 تومان
رمان مربای پرتقال
مربــــای پـــرتقال سوگند با دهان باز نگاهش میکند. سیاوش از فرصت استفاده میکند و سرسری می گوید: - پس دیگه ما کاری به کار هم نداریم. رواله؟ انشاالله که دیگه کلاهمون هم سمت هم نیفته... سوگند این حجم از دوری و نفوذ ناپذیری را درک نمیکند. آرش را چه کار کند که چایی نخورده پسر خاله میشود؛ سیاوش را چه... دوباره کارتش را ناامید سمت سیاوش میگیرد. - حداقل اینو داشته باشید اگه خدای نکرده اتفاقی افتاد باهام تماس بگیرید جبران کنم. سیاوش هیچ درکی از رفتار سوگند ندارد. در محلهای که او بزرگ شده، دخترها اگر مستقیم در چشم پسری نگاه میکردند نانجیب خوانده میشدند و خونشان حلال! حالا با دختر بالا شهریای ملاقات کرده بود که در طول دوبار دیدار، دقیقاً دوبار شمارهاش را به پسری که نمیشناخت داده بود... درکش از توان سیاوش خارج بود. فضای بینشان هم زیادی سنگین. کارت را برای خلاصی از دستش میگیرد. - با اجازه. سوگند مبهوت رفتنش را نظاره میکند. دیواری که سیاوش بینشان کشیده از سنگ محکم تر است! شکست خورده سمت ماشین میرود. جهانگیر خیره به راه رفتهی سیاوش اشک به چشمانش هجوم میآورد. - اخلاقش کپی خودمه... چقدر غریب بزرگ شده این بچه...