
رمان مربای پرتقال
نویسنده : بهار محمدی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 30000 تومان
رمان مربای پرتقال
مربــــای پـــرتقال سوگند در دلش میغرد: - حالا به خاطر غریب بزرگ شدن بچهی تو میریم یقه عمهی منو میگیریم. مدیونی فکر کنی تقصیر توئه این پسر اینطوری توی سختی بزرگ شده... با لبخندی ساختگی اما نگاهش میکند. - حالا تکلیف چیه جهانگیر خان؟ جهانگیر با نفس عمیقی به خودش میآید. سمت سوگند میچرخد. - این پسر غد تر از این حرف هاس که با تو راه بیاد... اگه هم خون من تو رگاشه پس سخت میشه باهاش راه رفت. چاره نداریم جز اینکه باهاش بازی کنیم. دوباره خوی سیاستمدارش بیدار شده بود... آن رویی که حتی پسر خودش را هم بازی میداد! سوگند کنجکاو نگاهش میکند. - دقیقاً میخواید چه کار کنید؟ جهانگیر از پنجره به نقطهای نامعلوم خیره میشود. - یه کار میکنم مجبور شه با دستای خودش بهت زنگ بزنه... یه کار میکنم بهت مدیون شه! اخم های سوگند یکدیگر را در آغوش میکشند. بهت زده میپرسد: - میخواید واسش پرونده سازی کنید؟ نگاه خیرهی جهانگیر، حدسش را تایید میکند.